تبلیغات متنی |
تحلیل بنیادی یکی از دو روش اصلی مورد استفاده برای تحلیل بازار است. برای تجزیه و تحلیل روند سهام و امور مالی شرکت برای تعیین ارزش اوراق بهادار استفاده می شود. در این پست، جنبه های کلیدی تحلیل فاندامنتال را توضیح می دهیم تا بتوانید با اطمینان و داده های بهتری سرمایه گذاری کنید.
چه استفاده ای دارد؟
تحلیل بنیادی از داده های مالی در دسترس عموم برای ارزیابی ارزش سرمایه گذاری استفاده می کند. داده ها در صورت های مالی مانند گزارش های سه ماهه و سالانه و پرونده هایی مانند 10-Q (سه ماهه) یا 10-K (سالانه) ثبت می شود. 8-K همچنین آموزنده است زیرا شرکت های دولتی باید هر زمان که یک رویداد قابل گزارش رخ می دهد، مانند خرید یا تغییر مدیریت سطح بالا، آن را ثبت کنند.
اکثر شرکتهای دولتی و بسیاری خصوصی، گزارشهای سالانه بخشهای روابط سرمایهگذار وبسایتهای خود را فهرست میکنند و تصمیمات مالی اتخاذ شده و نتایج بهدستآمده در طول سال را برجسته میکنند.
بیشتر بدانید:
برای مثال، ممکن است با نگاه کردن به عوامل اقتصادی مانند نرخ بهره و وضعیت کلی اقتصاد، یک تحلیل بنیادی از ارزش اوراق قرضه انجام دهید. سپس، بازار اوراق قرضه را ارزیابی کرده و از دادههای مالی صادرکنندگان اوراق قرضه مشابه استفاده میکنید. در نهایت، دادههای مالی شرکت صادرکننده، از جمله عوامل خارجی مانند تغییرات احتمالی در رتبه اعتباری آن را تجزیه و تحلیل میکنید. همچنین میتوانید گزارشهای 8-K، 10-Q، 10-K و گزارشهای سالانه صادرکننده را مطالعه کنید تا متوجه شوید که آنها چه میکنند، اهدافشان یا مسائل دیگر.
تحلیل بنیادی از درآمدها، درآمدها، رشد آتی، بازده حقوق صاحبان سهام، حاشیه سود و سایر دادههای شرکت برای تعیین ارزش اساسی و پتانسیل یک شرکت برای رشد آتی استفاده میکند.
عناصر اصلی تحلیل بنیادی عبارتند از:
- نسبت قیمت به درآمد
- سود هر سهم
- رشد درآمد
تحلیل بنیادی بررسی کیفیت شرکت مربوط به سود هر سهم، شتاب رشد درآمد و ارزش آن بر اساس نسبت قیمت به سود است. این را می توان با بررسی جریان های نقدی جاری و تاریخی، ترازنامه ها و صورت های پایان سال شرکت در مقایسه با رقبا به دست آورد. سرمایهگذارانی که قصد دارند اوراق بهادار را برای دورههای زمانی کوتاهتر نگهداری کنند، تمایل دارند از این روش برای کاهش ریسک هنگام ارزیابی اوراق بهادار استفاده کنند.
برای آشنایی بیشتر با تحلیل فاندامنتال روی لینک زیر کلیک کنید:
https://www.investopedia.com/terms/f/fundamentalanalysis.asp
زمانی که قیمت سهام کمتر از ارزش بازار منصفانه باشد، سرمایهگذاران میتوانند تشخیص دهند که چه زمانی یک سهم کمتر از ارزشگذاری شده است. در حالت ایدهآل، یک سرمایهگذار سهام را خریداری میکند و تا زمانی که قیمت بازار افزایش یابد، آن را نگه میدارد. با این حال، زمانی که قیمت سهام از ارزش منصفانه فعلی آن در بازار پایین میآید، اگر تحلیل بنیادی روند نزولی قریبالوقوع را پیشبینی کند، میتواند فروخته شود.
سرمایه گذاران برای کمک به تعیین بهتر اینکه آیا سهام کمتر است یا بیش از حد ارزش گذاری شده است، عوامل زیر را در نظر می گیرند:
رشد درآمد مقداری است که سود یک شرکت در طول زمان افزایش یا کاهش یافته است و به صورت درصد نشان داده می شود. برای محاسبه رشد درآمد، سرمایه گذاران سود سال جاری را از سود سال قبل کم کرده و آن را بر سود سال قبل تقسیم می کنند.
رشد درآمد = (سود سال - سود سال قبل) / سود سال قبل
سود به ازای هر سهم (EPS) یا درآمد خالص هر سهم، اندازه گیری سود اختصاص داده شده به هر سهم است. برای محاسبه EPS، درآمد خالص از سود سهام ترجیحی کم می شود - و سپس بر تعداد سهام موجود تقسیم می شود.
EPS = (درآمد خالص - سود سهام ترجیحی) / سهام معوق
نسبت قیمت به درآمد (نسبت P/E) یا «ضریب چند برابری» به سادگی قیمت فروش فعلی سهام را با EPS آن (به بالا مراجعه کنید) از دوازده ماه گذشته مقایسه میکند. این به سرمایه گذاران کمک می کند تا تعیین کنند که آیا اوراق بهادار را با قیمت منصفانه و با بازگشت سرمایه (ROI) قوی خریداری می کنند یا خیر.
P/E = قیمت سهام هر سهم / سود هر سهم
یک نسبت P/E دنباله دار قیمت ها را به درآمدهای گذشته تجزیه و تحلیل می کند در حالی که نسبت P/E آینده بر اساس درآمدهای پیش بینی شده توسط مدیریت شرکت است.
سهامهای مورد تقاضا معمولاً شرکتهایی بالغ هستند که سود سهام پرداخت میکنند و نسبت P/E پایینی دارند. اغلب آنها با قیمتی پایین تر از آنچه به طور معمول فاندامنتال نشان می دهد معامله می کنند. آنها به قصد نگهداری تا زمانی که بازار خود را اصلاح کند و قیمت ها افزایش یابد خریداری می شود.
تحلیل بنیادی در مقابل تحلیل فنی
این روش تجزیه و تحلیل کاملاً با تحلیل تکنیکال در تضاد است، که تلاش می کند جهت قیمت را از طریق تجزیه و تحلیل داده های تاریخی بازار مانند قیمت و حجم پیش بینی کند. تحلیل تکنیکال از روند قیمت و اقدام قیمت برای ایجاد اندیکاتور استفاده می کند. برخی از شاخصها الگوهایی را ایجاد میکنند که نامهایی شبیه شکل آنها دارند، مانند الگوی سر و شانهها. برخی دیگر از خطوط روند، حمایت و مقاومت استفاده می کنند تا نشان دهند معامله گران چگونه سرمایه گذاری ها را می بینند و نشان می دهند که چه اتفاقی خواهد افتاد. برخی از نمونه ها مثلث متقارن یا گوه هستند.
تحلیل بنیادی بر اطلاعات مالی گزارش شده توسط شرکتی که سهام آن در حال تجزیه و تحلیل است متکی است. نسبت ها و معیارها با استفاده از داده هایی ایجاد می شوند که نشان می دهد یک شرکت در مقایسه با شرکت های مشابه چگونه عمل می کند.
برای انتخاب بروکر مناسب به این صفحه مراجعه کنید!